معنی fasilitas
fasilitas
تسهیلات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با fasilitas
fasilitasi
fasilitasi
تَسهِیل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
facilitar
facilitar
آسان کَردَن، سُهُولَت، راحَت بَخشیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pasifitas
pasifitas
اِنفِعال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
nasalitas
nasalitas
بینی بودَن، بینی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
facilitar
facilitar
آسان کَردَن، تَسهِیل کُنَد، راحَت بَخشیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی