معنی desentralisasi
desentralisasi
تمرکززدایی، عدم تمرکز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با desentralisasi
sentralisasi
sentralisasi
تَمَرکُززُدایی، تَمَرکُز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی