معنی aturan
aturan
قانون، حکومت کند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با aturan
oturan
oturan
ساکِن، نِشَستَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
natural
natural
طَبیعی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
altura
altura
بُلَندی، اِرتِفاع
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
saturar
saturar
اِشباع کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
akurat
akurat
دَقیق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
natura
natura
طَبیعَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
natura
natura
طَبیعَت، غِیرِ طَبیعی شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
altura
altura
بُلَندی، اِرتِفاع
دیکشنری پرتغالی به فارسی
atirar
atirar
شِلّیک کَردَن، شِلّیک کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی