معنی abstain
abstain
امتناع، خودداری کرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با abstain
Abstain
Abstain
پَرهیز کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
abstrait
abstrait
مُجَرّد، چِکیدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Sustain
Sustain
حِمایَت کَردَن، حِفظ کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
abstrair
abstrair
خُلاصِه کَردَن، چِکیدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Distain
Distain
بی اِحتِرامی کَردَن، مُتِمایِز کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Obtain
Obtain
دَریافت کَردَن، بِدَست آوَرید
دیکشنری انگلیسی به فارسی