معنی یک لایی یک لایی آنچه یک لا داشته باشد مقابل دولایی، نازک بی دوام، لاغرنزار: تن یک کلایی من بازوی توسیلی عشق تومگر رستم دستان زده ای به به به. (عارف) فرهنگ لغت هوشیار