جدول جو
جدول جو

معنی یک زمان یکزمان

یک زمان یکزمان
یک بار یک دفعه: ده شیر برزم یکزمان کشت ده گنج به بزم یک عطا کرد. (مسعودسعد)، حرکات واثراتی که دریک زمان با هم حادث شونداعمال و یا عکس العملهایی که همزمان باهم انجام یا بروز کنند همزمان
فرهنگ لغت هوشیار