معنی یخ جویدن یخ جویدن یخ را باد ندان خرد کرده و خوردن، بیهوده گفتن: یخ مجو پوچ مگو طعنه چون برف مزن ای مخالف توهمی راه رو وحرف مزن. (گل کشتی) فرهنگ لغت هوشیار