جدول جو
جدول جو

معنی هم نشست کردن

هم نشست کردن
همنشین کردن معاشرساختن: مهتران چون خوان احسان افکنند کهتران را هم نشست خود کنند. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار

واژه‌های مرتبط با هم نشست کردن

هم نشستی کردن

هم نشستی کردن
همنشینی کردن معاشرت کردن، مقارن شدن همراهی کردن: چون بگرمی رسید تابش مهر بر سر ما روانه گشت سپهر مرغ با سایه هم نشینی کرد اندک اندک نشاط پستی کرد. (هفت پیکر)
فرهنگ لغت هوشیار