معنی هجم هجم خوی کردن، گود افتادن چشم، راندن کسی را، خوی (عرق)، کاسه بزرگ خوی کردن، گود افتادن چشم، راندن کسی را، خوی (عرق)، کاسه بزرگ تصویر هجم فرهنگ لغت هوشیار