معنی های وهوی های وهوی شوروغوغا هیاهو، فریادمستان ازشدت نشاط وسرمستی: (آنگه سحرگاهان درآن وقت صبوح عاشقان وهای وهوی عربده بیدلان چشم بازکرد (ابراهیم خلیل))، ناله وافغان درمصیبت وماتم: (بکندندموی وشخودند روی ازایران برآمد یکی های وهوی) (شا. لغ) تصویر های وهوی فرهنگ لغت هوشیار