معنی هابط کردن هابط کردن فرود آوردن، پرت کردن انداختن، خوار کردن فرود آوردن نزول دادن، پرت کردن انداختن، خوار کردن فرود آوردن، پرت کردن انداختن، خوار کردن فرود آوردن نزول دادن، پرت کردن انداختن، خوار کردن فرهنگ لغت هوشیار