معنی وطن کردن وطن کردن میهن کردن ماندگار شدن اقامت کردن درجایی مسکن گرفتن: (چو وحشی وطن کن بدست خموشی مکن ناله از دست بی خانمانی)، (وحشی) تصویر وطن کردن فرهنگ لغت هوشیار