جدول جو
جدول جو

معنی وضع کردن

وضع کردن
نهادن ایجادکردن اختراع نمودن، یا وضع کردن بیضه. تخم نهادن
تصویری از وضع کردن
تصویر وضع کردن
فرهنگ لغت هوشیار