بدرود کردن بدرود کردن خداحافظی کردن: درودگر زن را وداع کرد... یا عالم (جهان) فانی را وداع کردن، مردن در گذشتن: از کثرت جزع پهلو بر بستر ناتوانی نهاده در همان ماه عالم فانی را وداع کرد و بعالم بقا پیوست بدرود کردن بدرود کردن خداحافظی کردن: درودگر زن را وداع کرد... یا عالم (جهان) فانی را وداع کردن، مردن در گذشتن: از کثرت جزع پهلو بر بستر ناتوانی نهاده در همان ماه عالم فانی را وداع کرد و بعالم بقا پیوست