جدول جو
جدول جو

معنی وای

وای
کلمه ایست دال بر: الف - تالم وافسوس واندوه افسوس، دریغ، ب - درد و بیماری دردا: یا برفلان. افسوس بر حال وی، (نوشته اند بر ایوان گنج بر جای بماند جاودان با حسرت و وای) (ویس و رامین)، فریاد ناله: (فغان ازین غراب بین و وای او که در نو افکندمان نوای او) (منوچهری) یا وای فلان. وای بر آن کس افسوس برحال وی: (رسول علیه السلام گفت ویل لمن قرا هذه الایه فمج بها وایی آن کس که این آیه بخواند و بیندازد آنرا) (چون نباشد عشق را پروای او او چو مرغی ماند بی پر وای او) (مثنوی) یا ای وای. ای افسوس، فسوسا، دریغا، (و اگه نیی که نفرین بر جان خویش کردی ای وای تو که کردی بر جان خویش نفرین) (ناصرخسرو)، د ردا خ
فرهنگ لغت هوشیار