معنی واحدیت
- واحدیت
- یکتایی، قسمت نشدن واجب لذاته بجزئیات، محلی است که ذات در صفت تجلی کند وصفت در ذات به این اعتبار هر یک از اوصاف عین دیگری ظاهر میشود مثلا در منتقم عین خدا تجلی میکند و در خدا عین منتقم ظاهر میشود (منتقم عین خدا و خدا عین منعم است) و قس علل ذلک. همه اینها آثار آنست ولی باعتبار فرق بین واحدیت و احدیت و الوهیت آنست که در احدیت چیزی از اسما و صفات ظهور نمی کند و در واحدیت اسما و صفات و موثرات آنها تجلی مینماید نهایت آنکه این امر بحکم ذات است نه بحکم اقتران آنها و هر یک از آنها عین دیگریست در الوهیت اسما و صفات بحکم آنکه هریک از جیمع آنها استحقاق دارد ظهور میکند است مثلا منعم ضد متقم و منتقم ضد منعم استیکتایی، قسمت نشدن واجب لذاته بجزئیات، محلی است که ذات در صفت تجلی کند وصفت در ذات به این اعتبار هر یک از اوصاف عین دیگری ظاهر میشود مثلا در منتقم عین خدا تجلی میکند و در خدا عین منتقم ظاهر میشود (منتقم عین خدا و خدا عین منعم است) و قس علل ذلک. همه اینها آثار آنست ولی باعتبار فرق بین واحدیت و احدیت و الوهیت آنست که در احدیت چیزی از اسما و صفات ظهور نمی کند و در واحدیت اسما و صفات و موثرات آنها تجلی مینماید نهایت آنکه این امر بحکم ذات است نه بحکم اقتران آنها و هر یک از آنها عین دیگریست در الوهیت اسما و صفات بحکم آنکه هریک از جیمع آنها استحقاق دارد ظهور میکند است مثلا منعم ضد متقم و منتقم ضد منعم است
فرهنگ لغت هوشیار