جدول جو
جدول جو

معنی وا داد کردن

وا داد کردن
باز دادن، منع کردن: (کی بهره برد ز عاشقانت زاهد که کند ز عشق وا داد ک) (اسیری لاهیجی)، دفع کردن وا زدن: (در عمارت هستی و جنگی بود نیست را از هستها ننگی بود) (نی که هست از نیستی فریاد کرد بلک نیست آن هست را وا داد کرد) (مثنوی)
تصویری از وا داد کردن
تصویر وا داد کردن
فرهنگ لغت هوشیار