جدول جو
جدول جو
Ads

معنی نوبه

نوبه
نیابه آن به که نیابه را نگه داری (ابوشکور) جارو پستا نیابه تپ ناگهانی تب ناگاه یا به نوبه خود. بنوبت خویش آنگاه که نوبت بوی رسد. توضیح این ترکیب مستحدث است و از زبانهای اروپایی وارد فارسی شده، تبی که بلامقدمه عارض شود و دال بر حمله ناگهانی یک مرض باشدتب ناگهانی. یا نوبه با اسهال دموی. اسهال خونی. یا نوبه بقاعده. تبی که دارای مشی منظم باشد تب منظم. یا نوبه ربع توام. تب ربعی توام. یا نوبه ربع معکوس. تب ربعی توام. یا نوبه سه یک. تبی که هر سه روز یک بار عارض شود. یانوبه صفراوی. تبی که با عارضه خروج خون با ادرار توام است و در افریقای مرکزی بصورت بومی وجود داردحمای صفراوی. یا نوبه غش. تبی که درجه اش بالا باشد و مریض را دچار سنکوپ و حالت غش نمایدحمای خبیثه. یا نوبه وبائی. وبا
فرهنگ لغت هوشیار