معنی نگون سارشدن نگون سارشدن واژگون شدن سرازیر شدن: یکی نیزه انداخت بر پشت اوی نگون سار شد خنجر از مشت اوی، کج شدن واژگون شدن سرازیر شدن: یکی نیزه انداخت بر پشت اوی نگون سار شد خنجر از مشت اوی، کج شدن فرهنگ لغت هوشیار