معنی نشاستن
- نشاستن
- نشاندن نشانیدن: سرهفته شه خواندوبنشاستش اباخلعت وباره آراستن، (شا. فرنظا)، کاشتن کشتن: دردل ماشاخ مهربانی بنشاست دل نه ببازی زمهرخواسته برکند. (رودکی. چا. نف. ج 3 ص 990)، نصب کردن تعیین کردن: وربشایستی که دینی گستریدی هرخسی کردگاراین جهان پیغمبری ننشاستی. (ناصرخسرو. 440) نشاندن نشانیدن: سرهفته شه خواندوبنشاستش اباخلعت وباره آراستن، (شا. فرنظا)، کاشتن کشتن: دردل ماشاخ مهربانی بنشاست دل نه ببازی زمهرخواسته برکند. (رودکی. چا. نف. ج 3 ص 990)، نصب کردن تعیین کردن: وربشایستی که دینی گستریدی هرخسی کردگاراین جهان پیغمبری ننشاستی. (ناصرخسرو. 440)
فرهنگ لغت هوشیار