جدول جو
جدول جو
Ads

معنی نشا

نشا
محتوی، شامل، بته هائی که برای نشا کردن، از زمین برکنده باشند، نشاسته، نشا سنج، پارسی تازی گشته نشا نشاسته بزانه خوش نرمباد خوش، بوی، بوی خوش معین آن را تازی برگرفته از نشا (نشا) دانسته این واژه پارسی است و از نشاندن گرفته شده برز پاره ای از گیاهان را در جای کوچکی می پاشند و چون سبز شد گیاه نو دمیده را که به آن نشا می گویند در کرت و یا جدا جدا در خاک می نشانند این واژه بر گرفته از نشاستن پهلوی برابر با کاشتن است. این برداشت نیز که واژه نشادر پارسی بر گرفته از (نیشا) و سریانی است روا نمی نمایاند زیرا نیشا در سریانی برابر است با نمونه و با کشت و کاشتن پیوندی ندارد این واژه را هم آوای سرای گفتن یا نشا گفتن نادرست است آفریدن نو پیدایی، پرورش یافتن، گوالش نشاسته. توضیح نشاستج هوالذی یسمیه الجمهورالنشاوبالیونانیه املون و امتولون. کلمه نشانام عمومی ومعمولی نشاسته درمصراست. کاشتن تخم گیاهان درجایی تاپس ازآنکه روییده شوندوبصورت گیاهی کوچک درآیندظنهاراازخاک درآورندوبجاهای دیگر برندوکارند. بسیاری ازگلهاوگیاهان وغلات و میوه هارابایدنشاکردمانندگل بنفشه بوته چای دانه برنج وغیره. نو پیدا شدن، روییدن رستن نمو کردن، نو پیدایی، رویش، پرورش
فرهنگ لغت هوشیار