معنی نایافت
- نایافت
- چیزی که یافته نشود ممتنع الحصول: به نایافت زنجه مکن خویشتن که تیمارجان باشدورنج تن، (شا. لغ)، معدوم، نایاب نادر، نایافتن: آن کس که بیافت دولتی یافت عظیم وآنراکه نیافت دردنایافت بس است. (مجدالدین بغدادی تاریخ برگزیده لغ)، نایابی یافت نشدن: المشاجره چریدن اشتردرخت راازنایافت گیاه چیزی که یافته نشود ممتنع الحصول: به نایافت زنجه مکن خویشتن که تیمارجان باشدورنج تن، (شا. لغ)، معدوم، نایاب نادر، نایافتن: آن کس که بیافت دولتی یافت عظیم وآنراکه نیافت دردنایافت بس است. (مجدالدین بغدادی تاریخ برگزیده لغ)، نایابی یافت نشدن: المشاجره چریدن اشتردرخت راازنایافت گیاه
فرهنگ لغت هوشیار