جدول جو
جدول جو

معنی موقوف داشتن

موقوف داشتن
باز داشتن، بازداشت کردن، رها کردن چشم پوشیدن باز داشتن باز داشت کردن، ترک کردن صرف نظرکردن: (امروز خیال سواری داشتیم بعد موقوف داشته قدری استراحت کردیم. (سفرنامه ناصر الدین شاه بمشهد ص 39- 38)
فرهنگ لغت هوشیار