معنی موچ زدن موچ زدن برآوردن صدایی شبیه بصدای ادا کردن لفظ} موچ {که از گنجشک و پرندگان دیگر شنیده شود برآوردن صدایی شبیه بصدای ادا کردن لفظ} موچ {که از گنجشک و پرندگان دیگر شنیده شود فرهنگ لغت هوشیار