حیوان تند و آسان رونده، مرد بر پشت خفته و هر دو پا باز کرده، کسی که از لباس خویش بیرون آید برهنه، یکی از بحرهای عروضی که اصل آن بر وزن مستفعلن مفعولات است اما سالم آن معمول نیست. بحر منسرح مزاحف} زد نفس سر بمهر: صبح ملمع نقاب مفتعلن فاعت مفتعلن فاعت خیمه روحانیان گشت معنبر طناب مفتعلن فاعت مفتعلن فاعت) (همائی. بدیع... 1343 ص 136)