جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با منادا گاه

منادی گاه

منادی گاه
بانگیگاه محل ندا} بر منادی گاه کن این کار تو بر سر راهی که باشد چار سو) (مثنوی. نیک. 23: 1)
فرهنگ لغت هوشیار

منادی گاه

منادی گاه
محل ندا زدن. جای جار زدن. جایی که به آوازبلند مطلبی را به آگاهی همگان برسانند:
بر منادی گاه کن این کار تو
بر سر راهی که باشد چارسو.
مولوی (مثنوی چ نیکلسن ج 1 ص 23).
رجوع به مُنادی ̍ و مُنادی شود
لغت نامه دهخدا

مناداگاه

مناداگاه
محل ندا} بر منادی گاه کن این کار تو بر سر راهی که باشد چار سو) (مثنوی. نیک. 23: 1)
فرهنگ لغت هوشیار

مناجاتگاه

مناجاتگاه
راز گفت گاه محل مناجات: (و چون زکریا بمناجاتگاه آمده میگفت.) (النقض 22)
مناجاتگاه
فرهنگ لغت هوشیار

مناجاتگاه

مناجاتگاه
جای مناجات. محل راز و نیاز کردن: چون زکریا به مناجاتگاه آمده می گفت... (کتاب النقض ص 22). رجوع به مناجات شود
لغت نامه دهخدا