معنی معمور شدن معمور شدن آباد شدن آباد گردیدن (رسته امر معروف معمور شده و متاع عفت و صلاح مرغوب گشته) (المعجم. مد. چا. دانشگاه. 12) فرهنگ لغت هوشیار