جدول جو
جدول جو

معنی معلق کردن

معلق کردن
آویزان کردن آویختن، مربوط ساختن و ابسته کردن، کارمندی را از شغلش بر کنار کردن موقتا تا باتهام و رسیدگی بعمل آورند
فرهنگ لغت هوشیار