جدول جو
جدول جو

معنی معطل گذاشتن

معطل گذاشتن
هشتن معطل کردن: اما پیوسته بر تخت بنشستی و از خصایص سلاطین دقیقه ای مهمل و معطل نگذاشتی
فرهنگ لغت هوشیار