چرخشت این تیغ نه از بهر ستمکاران کردند انگور نه از بهر نبید است به چرخشت (این چامه را در لغت فرس اسدی از رودکی دانسته است) من سر دنیابم که مرا ز اتش هجران آتشکده گشتست دل و دیده چو چرخشت (عسجدی) دو چشم من چو دو چرخشت کرد دوری تو دویده همچو به چرخشت دانه انگور (فرخی) آلتی است که بوسیله آن میوه و مانندآنرا گذارند و فشار دهند تا عصاره آن استخراج گردد. معصر. آلتی است که با آن آب میوه (مانند انگور) گیرند، جمع معاصر