جدول جو
جدول جو

معنی معد

معد
ستبر، آگنده، تره نازک، شیر خوش، میوه تازه، شتر تیز رو، آگندگی، ستبری، ربودن، کشیدن، بر کم کسی زدن (کم معده)، تباه شدن، کم تباهی، خایه روباه (خصیه الثعلب) آماده تیار شده، شمرده شده آماده کننده تیار کننده آماده مهیا، مرتب شده، حساب شده شمرده شده. آماده کننده مهیا کننده
فرهنگ لغت هوشیار