معنی مصدق داشتن مصدق داشتن باور کردن تصدیق کردن باور کردن: فلان روز در حضرت حکایتی بگفتم که مرغی آتشخوار دیده ام مصدق نداشتند و از آن استبداعی بلیغ رفتباور کردن تصدیق کردن باور کردن: فلان روز در حضرت حکایتی بگفتم که مرغی آتشخوار دیده ام مصدق نداشتند و از آن استبداعی بلیغ رفت فرهنگ لغت هوشیار