معنی مصاف شکستن مصاف شکستن جنگی شکستن پیروز شدن غلبه کردن بر دشمن پیروز شد: ... و اگر پادشاهی بسخاوت جهان زرین کند یا بشجاعت ده مصاف بشکند چون ازحلم بی بهره بود بیک عربده همه را باطل گرداند فرهنگ لغت هوشیار