جدول جو
جدول جو

معنی مشوش داشتن

مشوش داشتن
آشفته کردن آشفته کردن پریشان ساختن: گر تو زین دست مرا بی سرو سامان داری من باه سحرت زلف مشوش دارم. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار