جدول جو
جدول جو

معنی مسح کردن

مسح کردن
پر واسیدن بر ماسیدن، دست آغشته باب وضو را به پیش سرو پاهامالیدن: ... وجمله روی خویش بان مسح کند
فرهنگ لغت هوشیار