مردم زاده مردم زاده آدمی زاده انسان جمع مردم زادگان: انوشیروان بعاملی از عمال خویش نبشت که مردم زادگان را و اهل خرد را بمحبت و احسان سیاست کن و سفلگان را بترس فرهنگ لغت هوشیار
مردم زاده مردم زاده آدمیزاده. انسان. آدمیزاد، نجیب. اصیل. دارای نسب عالی: و من بازداشتم از آن که هیچ مردم زاده زن عامه خواهد؟ (نامۀ تنسر). مردمانی مردم زاده بادانش و فضل و راستگوی. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 72) لغت نامه دهخدا