محاصره کردن: پروستن گرد گرفتن در بنداندن میانه گیر کردن (گویش فرارودی) محاصره کردن: اول قصه هزار سف را که... دو ماه محاصره داد محاصره کردن: پروستن گرد گرفتن در بنداندن میانه گیر کردن (گویش فرارودی) محاصره کردن: اول قصه هزار سف را که... دو ماه محاصره داد