جدول جو
جدول جو

معنی متوقف کردن

متوقف کردن
از کار انداختن، به درنگ وا داشتن بدرنگ وا داشتن، در محلی ایستانیدن، تعطیل کردن کار یا کارخانه
فرهنگ لغت هوشیار