جدول جو
جدول جو

معنی متمثل

متمثل
متل آورنده، داستان زننده داستان گوینده (داستان مثل)، همانند مثل آورنده، مثال زننده، شبیه شونده مقلد جمع متمثلین
فرهنگ لغت هوشیار