جدول جو
جدول جو

معنی متقاطع شدن

متقاطع شدن
متقاطع گشتن: همبریدن تقاطع کردن یکدیگر را قطع کردن: چه شعاع چشم راست سوی چپ رود و آن چپ سوی راست و متقاطع شود بر یک نقطه
فرهنگ لغت هوشیار