جدول جو
جدول جو

معنی مادر خرج

مادر خرج
مادر هزینه هزینه دار کسی که همه مخارج گروهی را که جمعا بمسافرت یا گردش روند بعهده گیرد. و در پایان کار با افراد آن گروه تصفیه حساب کند
فرهنگ لغت هوشیار

واژه‌های مرتبط با مادر خرج

مادرخرج

مادرخرج
کسی که عهده دار هزینه های همگانی یک گروه است و مبلغ آن را در پایان روز یا مراسم میان افراد سرشکن و از آنان دریافت می کند
فرهنگ فارسی معین

مادرخرج

مادرخرج
کسی که همه مخارج گروهی را که جمعاً به مسافرت یا گردش روند به عهده گیرد و در پایان کار با افراد آن گروه تصفیه حساب کند. (فرهنگ فارسی معین). گروهی که به گردش دستجمعی و مسافرت می روند و یک نفر را از میان خود مأمور می کنند که کلیۀ مخارج را بپردازد و پس از پایان کار سهم هریک را محاسبه و وصول کند، چنین کسی را مادرخرج نامند. (فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده)
لغت نامه دهخدا

وادی خرج

وادی خرج
نام وادیی در دیار بنی تمیم است ازآن بنی کعب بن عنبر در سفلای صمان. بعضی گفته اند خرج در دیار عدی است و گروه سومی آنرا در حدود یلبن ذکر کرده اند. کثیر درباره آن گفته است:
اء أطلال َ دار من سعاد بیلبن
وقفت بها وحشاً کأن لم تُدمن
الی تلعات الخرج غیّر رسمها
همائم هطال من الدلو مدجن.
(از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

مادر غر

مادر غر
آنکه مادرش تباهکار است حرامزداه فرزند زنا: کو که باشد هندوی مادر غری که طمع دارد بخواجه دختری... (مثنوی. نیک. 287: 6)
فرهنگ لغت هوشیار