در حال کشیدن پا روی زمین و کشان کشان رفتن: زرین کلاه آرامش وخوش یمرموزی در خودش حس میکرد مثل خوشی کسی که بدون پول بدون امید و بدون آتیه لنجاره کش در یک شهر غریب میرود در حال کشیدن پا روی زمین و کشان کشان رفتن: زرین کلاه آرامش وخوش یمرموزی در خودش حس میکرد مثل خوشی کسی که بدون پول بدون امید و بدون آتیه لنجاره کش در یک شهر غریب میرود