معنی لفچ فرو بردن لفچ فرو بردن لب و لوچه آویزان بودن، خشمگین شدن اسب و مانند آن: گسسته لگام و نگونسار زین فروبرده لفچ و بر آورده کین. (شا. لغ) لب و لوچه آویزان بودن، خشمگین شدن اسب و مانند آن: گسسته لگام و نگونسار زین فروبرده لفچ و بر آورده کین. (شا. لغ) فرهنگ لغت هوشیار