معنی لشکر کردن لشکر کردن لشکر گرد آوردن، تجنید: دگر چه چاره کنم باز عشق لشکر کرد بتیغ قهر دل خسته را مسخر کرد. (مجد همگر لغ) لشکر گرد آوردن، تجنید: دگر چه چاره کنم باز عشق لشکر کرد بتیغ قهر دل خسته را مسخر کرد. (مجد همگر لغ) فرهنگ لغت هوشیار