معنی لخ لخ سر بسته، رسیدن، بر آمدن بر کوه، سیلی زدن، بویه به کار بردن علفی باشد که درآب روید بردی لوئی: گفتی که بترسد ز همه خلق سنائی پاسخ شنو ار چند نه ای در خور پاسخ. آن مست ز مستی بنترسد نه ز مردی ورنه بخرد نیزه خطی شمرد لخ. (سنائی. مد. 771) فرهنگ لغت هوشیار