جدول جو
جدول جو

معنی لت خورده

لت خورده
سیلی خورده تپانچه خورده، زبون شدن، صدمه دیده: من بیچاره هستم که با این چشمهای لت خورده ام باید نخ و سوزن بزنم، ضرر رسیده زیان دیده
فرهنگ لغت هوشیار