معنی لابه گری کردن
- لابه گری کردن
- تضرع کردن زاری کردن: طوق جنون سلسله شد باز مکن سلسله را لابه گری میکنمت راه توزن قافله را. (دیوان کبیر. 32: 1)، چاپلوسی کردن تملق گفتن: هر چه در خانه داشت ماحضری پیشش آورد و کرد لابه گری. (نظا. لغ)، فریب دادن مکر کردن: ای گل، اگر معشوق تویی بلبل چرا چون معشوقان بی وفا لابه گری میکند ک (لباب الالباب. نف. 20)تضرع کردن زاری کردن: طوق جنون سلسله شد باز مکن سلسله را لابه گری میکنمت راه توزن قافله را. (دیوان کبیر. 32: 1)، چاپلوسی کردن تملق گفتن: هر چه در خانه داشت ماحضری پیشش آورد و کرد لابه گری. (نظا. لغ)، فریب دادن مکر کردن: ای گل، اگر معشوق تویی بلبل چرا چون معشوقان بی وفا لابه گری میکند ک (لباب الالباب. نف. 20)
فرهنگ لغت هوشیار