معنی گهی
- گهی
- گاهی: گهی لقب نهم آشفته زنگیی را حور گهی خطاب کنم باز سفله ای را راد. (ظهیر فاریابی) منسوب به گه: بچه با کون گهی در اطاق راه میرودگاهی: گهی لقب نهم آشفته زنگیی را حور گهی خطاب کنم باز سفله ای را راد. (ظهیر فاریابی) منسوب به گه: بچه با کون گهی در اطاق راه میرود
فرهنگ لغت هوشیار