مفقود شدن، از راه خود به بیراهه افتادن: راستی موجب رضای خداست کس ندیدم که گم شد از ره راست. (گلستان)، ضایع شدن تباه گشتن، نابود گشتن، یا گم شو، دور شو از نظرم غایب شو، دشنامی است که بدان رفتن مخاطب را خواهند: دختره بی شرم برو گم شو میخواهی لک روی دخترم بگذاری ک مفقود شدن، از راه خود به بیراهه افتادن: راستی موجب رضای خداست کس ندیدم که گم شد از ره راست. (گلستان)، ضایع شدن تباه گشتن، نابود گشتن، یا گم شو، دور شو از نظرم غایب شو، دشنامی است که بدان رفتن مخاطب را خواهند: دختره بی شرم برو گم شو میخواهی لک روی دخترم بگذاری ک