جدول جو
جدول جو
Ads

معنی گریبان دریدن

گریبان دریدن
یقه چاک کردن یخه پاره کردن: امروز باویختنش میبردند میگفت رها کن که گریبان بدری. (رباعیات سعدی)، در عشق کسی سوختن بی خویشتن شدن: دامن کشان حسن دلاویز را چه غم کاشفتگان حسن گریبان دریده اند. (بدایع سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار